Home -- Farsi -- Perform a PLAY -- 107 (Lame excuses)
!نمایش نامه ها – برای دوستانتان اجرا کنید
نمایش نامه ها جهت اجرای کودکان
701. بهانه لنگ
درک یک کتاب خوان واقعی بود. مارک توآین، سی اس لوییس، عاشق همه شان بود. ولی تنها یک کتاب وجود داشت که او هیچ علاقه ای به آن نداشت.
درک: "انجیل مال من نیست."
دختر: "چرا نیست؟"
درک: "چیزهای زیادی در آن هست که من متوجه نمی شوم."
دختر: "این فقط یک بهانه است. مطمئنم که چیزهایی از آن را می فهمی."
درک:"مثل چی؟"
دختر: "مثلا اینکه نباید دزدی کنی."
وای! این حرف مثل یک تیر به درک ضربه زد. صورتش قرمز شد و به سرعت به عقب رفت.
آیا می دانستید انجیل کتاب کتاب هاست؟
درک: "بعد از آنکه ماشین چاپ اختراع شد، انجیل اولین کتابی بود که چاپ شد."
دختر: "انجیل به بیش از 0061 زبان دنیا ترجمه شده است."
درک: "کوچکترین انجیل در انگلیس چاپ شده و اندازه ی یک قوطی کبریت است."
دختر: "بزرگترین انجیل دنیا چوبی است و یازده هزار کیلوگرم وزن دارد."
درک: "انجیل دوستداشتنی ترین کتاب دنیاست، ولی افراد زیادی هم هستند که از آن متنفرند."
دختر: "نویسنده ی انجیل خداوند است، و در حدود 04 نفر هر آنچه خداوند گفته است را نوشته اند."
درک: "هرکسی که انجیل را بخواند و به حرفهای خداوند ایمان داشته باشد انسان جدیدی خواهد شد. هیچ کتاب دیگری نمی تواند انسان ها را به این شکل تغییر دهد."
دختر: "انجیل شامل حدود سه میلیون حرف است. اگر شما چهار فصل را در یک روز بخوانید، می توانید کل انجیل را در یک سال تمام کنید."
درک: "یک نفر در انگیس هست که تا الان 001 بار انجیل را خوانده است!"
یکنفر انجیل دوستش را دیده بود که بر روی آن سوراخ هایی با جای گلوله بود. او با خودش فکر کرد که چه کار بدی بوده است. چه کسی جرات کرده بود که سخنان خداوند را به آن شکل در بیاورد؟
او شوکه شده بود.
دوستش حدس می زد که او به چه چیزی فکر می کند.
مرد: "من خوشحالم از اینکه انجیلی با سوراخ های گلوله دارم چون زندگی مرا نجات داده است. در جنگ، من یک سرباز بودم و در خط مقدم می جنگیدم. ما از گودالی به گودال دیگر می خزیدیم که ناگهان ضربه ی محکمی را با دردی مانند سوراخ شدن در سینه ام حس کردم. چه اتفاقی افتاده بود؟ دشمن من را نشانه گرفته و شلیک کرده بود. ولی من همیشه یک انجیل کوچک در جیب جلوییم داشتم. گلوله انجیل را سوراخ کرده و من را فقط کمی زخمی کرده بود. اگر انجیل در آنجا نبود، آن تیر قلبم را سوراخ می کرد.
انجیل زندگیم را نجات داد. و نه فقط یکبار، بلکه دو بار.اولین بار موقعی نجاتم داد که خواندم عیسی تنها کسی است که می تواند مرا ازدست گناهانم نجات دهد. و بار دوم زمانی بود که از آن گلوله ی مرگبار نجاتم داد."
من هر روز انجیل می خوانم. شما چطور؟ اگر شما هم یک انجیل می خواهید، برایم بنویسید. در انجیل آمده است که: "کلام تو چراغی برای پاهایم ونوری برای راهم است" (مزامیر 911: 501).
این نور راه را به تو نشان می دهد تا گم نشوی ولی راه رسیدن به خداوند را نیز به تو نشان می دهد.
افراد حاضر: راوی، درک دختر، مرد
ynamreG FEC :thgirypoC ©