Home -- Farsi -- Perform a PLAY -- 007 (On the winner's side)
!نمایش نامه ها – برای دوستانتان اجرا کنید
نمایش نامه ها جهت اجرای کودکان
7. طرف برنده
فلسطینی ها به جنگ با اسراییل رفتند. برادران بزرگتر داوود در صف های جلو بودند. او باید برایشان غذا می برد و می دید که در چه موقعیتی هستند. زمانیکه او به منطقه ی جنگی آمد، در طرف دیگر یک فرد بسیار غول آسا را دید. اسم او جلیات بود و با لحن بدی با اسراییلی ها حرف می زد و دشنام می داد. همه ی سربازان از او می ترسیدند، حتی شاه شائول.
آیا آنها فراموش کرده بودند که خدا از هر کسی قوی تر است؟
جلیات: "هی، شما اسراییلی های نادان، شما ترسیده اید! ها ها ها ! من شما را تبدیل به یک غذای خوشمزه برای پرنده ها می کنم. خدایتان نمی تواند کمکی به شما بکند. من از او قوی تر هستم."
داوود: "آیا همه ی شما شنیدید؟ او خدای ما را مسخره می کند. چطور همچین اجازه ای به او می دهید؟"
داوود از دست این فلسطینی بی ادب ناراحت بود. مسخره کردن اسراییلی ها یک چیز بود و مسخره کردن خدا چیز دیگر. او زیاده روی کرده بود! داوود به سرعت نزد شاه شائول رفت و گفت که می خواهد با جلیات بجنگد.
داوود بسیار جدی بود. او فقط وسایل چوپانی خود و یک سنگ انداز برداشت و به طرف جلیات رفت. خداوند قوی تر است - این فکر او را تشویق می کرد.
بسیاری از سربازان وفتی پسرک چوپان را دیدند نمی توانستند باور کنند و نفسشان را حبس کرده بودند.
جلیات نزدیک و نزدیکتر می شد.
جلیات: "آیا من یک سگ هستم که تو با یک چوب بدنبالم آمده ای؟ آیا فکر می کنی خدایت از تو محافظت می کند؟ من از او قوی ترم و تو را می کشم."
داوود: "تو با شمشیر و نیزه به سمت من آمده ای، ولی من با نام قادر مطلق، کسی که تو به او توهین کردی. معلوم است که او از تو قوی تر است! من تو را شکست می دهم و همه ی مردم دنیا خواهند دید که اسراییل به خدای زنده خدمت خواهد کرد."
داوود سنگ انداز خود را برداشت و به اطراف چرخاند... (صدای سنگ انداز).
جلیات: "آآآآآآخ!" (صدای برخورد)
سنگ داخل سنگ انداز داوود درست به سر غول برخورد کرد. و او بر روی زمین افتاد و مرد.
توهین به خدا چه سودی برای جلیات داشت؟ در آخر چه کسی قوی تر بود؟ خداوند قوی تر است!
افراد حاضر: راوی، جلیات، داوود
ynamreG FEC :thgirypoC ©