Home -- Farsi -- Perform a PLAY -- 018 (Breakfast per airmail 3)
!نمایش نامه ها – برای دوستانتان اجرا کنید
نمایش نامه ها جهت اجرای کودکان
81. صبحانه در پست هوایی 3
الیاس به سرعت از قصر پادشاه دور شد. یک چیز روشن بود: او نمی توانست وقت را تلف کند چراکه پادشاه هر کاری می کرد تا او را بکشد. ولی او نمی ترسید چون می دانست خدا وفادار است و هرگز رهایش نمی کند.
خداوند به روشنی با پیامبر صحبت کرد:
خداوند: "الیاس، از اینجا برو. به شرق برو و در رود کریت پنهان شو. آنجا می توانی از آب رود بنوشی و من برایت غذا خواهم فرستاد."
آیا شما می دانید خداوند چگونه این کار را انجام داد؟
خداوند کلاغ ها را فرستاد تا برای الیاس گوشت و نان ببرند. این کار فوق العاده واقعا انجام شد: خداوند غذا را از طریق پست هوایی برای صبحانه و شام الیاس فرستاد.
خداوند وفادار است. هر چیزی که خدمتگزارش نیاز داشت را به او داد. جایی برای پنهان شدن، آب و غذا.
از آن زمان مردم زندگی سختی پیدا کردند. باران نمی بارید، محصولی وجود نداشت وغذایی برای خوردن نبود. در نهایت رود کریت هم خشک شد. وقتی این اتفاق افتاد، خداوند راه دیگری را به الیاس نشان داد. او را به سمت صرفه در مرز هدایت کرد.
در ورودی شهر از زنی پرسید:
الیاس: "لطفا یک لیوان آب و تکه ای نان بده."
زن با ناراحتی به او نگاهی کرد و با صدایی خسته گفت:
زن: "من دیگر آذوقه ای ندارم، فقط یک مشت آرد در کاسه و چند قطره روغن در کوزه باقی مانده است. این تمام آن چیزی است که برایم باقی مانده است. الان می خواستم چیزی برای خودم و پسرم درست کنم که بخوریم. که فقط برای یک وعده کافی است و بعد از آن... ما خواهیم مرد."
الیاس: "نترس! خداوند مرا برای شما فرستاده وفرموده است که آرد و روغن شما تا پایان این خشکسالی تمام نخواهد شد."
خداوند وفادار است! هر چیزی که قولش را به ما داده اتفاق می افتد.
با وجودیکه زن هر روز از آرد و روغن برای پخت غذا استفاده می کرد ولی هیچکدام تمام نشدند. الیاس پیامبر، زن و پسرش همیشه به اندازه ی کافی از آنها داشتند. آیا شگفت انگیز نیست؟
خداوند وفادار است! شما همیشه می توانید به او تکیه و اعتماد کنید.
افراد حاضر: راوی، خداوند، الیاس، زن
ynamreG FEC :thgirypoC ©