Home -- Farsi -- Perform a PLAY -- 013 (Gifts for Jesus)
!نمایش نامه ها – برای دوستانتان اجرا کنید
نمایش نامه ها جهت اجرای کودکان
31. هدایایی برای عیسی
توماس یه پدرش نگاه می کرد که در حال حکاکی مجسمه ها بر روی تخت بود. آنها به نظر خیلی واقعی می آمدند- چوپان ها، یوسف و مریم و عیسی کودک. کمی بعد او خسته شد و به خواب رفت. او خواب اسطبل در بیت اللحم را دید. توماس با خودش فکر کرد، من می توانم تا نزدیک آخور بروم.
او نزدیکتر رفت و ناگهان ناراحت شد. سپس عیسی با او صحبت کرد.
عیسی: "چرا اینقدر ناراحتی؟"
توماس: "برای اینکه من برای شما هیچ هدیه ای نیاوردم."
عیسی: "ناراحت نباش. من فقط از تو سه چیز می خواهم."
توماس: "من هر چیزی که دارم را به شما می دهم. قطار برقی ام، بازی های کامپیوتری ام، و..."
عیسی: "نه، من این چیزها را از تو نمی خواهم، من به خاطر اینها از آسمان به زمین نیامده ام."
توماس: "پس چه چیز؟"
عیسی: "آخرین امتحان ریاضی ات را به من بده!"
توماس: "ولی نمره ی من "D" شد!"
عیسی: "به همین دلیل آنرا می خواهم.همیشه هر چیزی که در زندگیت کم است را برای من بیاور. آیا اینکار را انجام می دهی؟"
توماس: "بله، انجام می دهم."
عیسی: "دومین چیزی که از تو می خواهم کاسه ی غله صبحانه ات است."
توماس: "ولی من نمی توانم آنرا به شما بدهم، برای اینکه شکستمش."
عیسی: "به همین خاطر است که می خواهمش. همیشه هر چه که در زندگیت شکسته است را برای من بیاور. اینکار را انجام می دهی؟"
توماس: "بله، انجام می دهم."
عیسی: "و حالا خواسته سومم. توماس، جوابی را می خواهم که تو درباره ی شکستن کاسه به مادرت دادی."
در این هنگام توماس دلش شکست و شروع به گریه کرد.
توماس: "من... من به او دروغ گفتم."
عیسی: "توماس، دروغ های تو، دفاع تو، و همه ی چیز های بد زندگیت را می توانی برای من بیاوری- در تمام مدت عمرت. من تو را می بخشم و کمکت می کنم تا راه درست را انتخاب کنی. من همیشه با تو خواهم بود و راه زندگی را به تو نشان می دهم. آیا این را می خواهی؟"
معلوم است که توماس می خواهد! از آن پس او به عیسی ایمان آورد و به او گوش داد.
افراد حاضر: راوی، توماس، صدای عیسی
ynamreG FEC :thgirypoC ©