STORIES for CHILDREN by Sister Farida(www.wol-children.net) |
|
Home عربي |
Home -- Farsi -- Perform a PLAY -- 013 (Gifts for Jesus) This page in: -- Albanian -- Arabic? -- Armenian -- Aymara -- Azeri -- Bengali -- Bulgarian -- Cebuano -- Chinese -- English -- FARSI -- French -- Fulfulde -- German -- Greek -- Guarani -- Hebrew -- Hindi -- Indonesian -- Italian -- Japanese -- Kazakh -- Korean -- Kyrgyz -- Macedonian -- Malayalam? -- Platt (Low German) -- Portuguese -- Punjabi -- Quechua -- Romanian -- Russian -- Serbian -- Slovene -- Spanish-AM -- Spanish-ES -- Swedish -- Swiss German? -- Tamil -- Turkish -- Ukrainian -- Urdu -- Uzbek
!نمایش نامه ها – برای دوستانتان اجرا کنید 31. هدایایی برای عیسیتوماس یه پدرش نگاه می کرد که در حال حکاکی مجسمه ها بر روی تخت بود. آنها به نظر خیلی واقعی می آمدند- چوپان ها، یوسف و مریم و عیسی کودک. کمی بعد او خسته شد و به خواب رفت. او خواب اسطبل در بیت اللحم را دید. توماس با خودش فکر کرد، من می توانم تا نزدیک آخور بروم. او نزدیکتر رفت و ناگهان ناراحت شد. سپس عیسی با او صحبت کرد. عیسی: "چرا اینقدر ناراحتی؟" توماس: "برای اینکه من برای شما هیچ هدیه ای نیاوردم." عیسی: "ناراحت نباش. من فقط از تو سه چیز می خواهم." توماس: "من هر چیزی که دارم را به شما می دهم. قطار برقی ام، بازی های کامپیوتری ام، و..." عیسی: "نه، من این چیزها را از تو نمی خواهم، من به خاطر اینها از آسمان به زمین نیامده ام." توماس: "پس چه چیز؟" عیسی: "آخرین امتحان ریاضی ات را به من بده!" توماس: "ولی نمره ی من "D" شد!" عیسی: "به همین دلیل آنرا می خواهم.همیشه هر چیزی که در زندگیت کم است را برای من بیاور. آیا اینکار را انجام می دهی؟" توماس: "بله، انجام می دهم." عیسی: "دومین چیزی که از تو می خواهم کاسه ی غله صبحانه ات است." توماس: "ولی من نمی توانم آنرا به شما بدهم، برای اینکه شکستمش." عیسی: "به همین خاطر است که می خواهمش. همیشه هر چه که در زندگیت شکسته است را برای من بیاور. اینکار را انجام می دهی؟" توماس: "بله، انجام می دهم." عیسی: "و حالا خواسته سومم. توماس، جوابی را می خواهم که تو درباره ی شکستن کاسه به مادرت دادی." در این هنگام توماس دلش شکست و شروع به گریه کرد. توماس: "من... من به او دروغ گفتم." عیسی: "توماس، دروغ های تو، دفاع تو، و همه ی چیز های بد زندگیت را می توانی برای من بیاوری- در تمام مدت عمرت. من تو را می بخشم و کمکت می کنم تا راه درست را انتخاب کنی. من همیشه با تو خواهم بود و راه زندگی را به تو نشان می دهم. آیا این را می خواهی؟" معلوم است که توماس می خواهد! از آن پس او به عیسی ایمان آورد و به او گوش داد. افراد حاضر: راوی، توماس، صدای عیسی ynamreG FEC :thgirypoC © |