STORIES for CHILDREN by Sister Farida(www.wol-children.net) |
|
Home عربي |
Home -- Farsi -- Perform a PLAY -- 074 (Beating the innocent 2) This page in: -- Albanian -- Arabic? -- Armenian -- Aymara -- Azeri -- Bengali -- Bulgarian -- Cebuano -- Chinese -- English -- FARSI -- French -- Fulfulde -- German -- Greek -- Guarani -- Hebrew -- Hindi -- Indonesian -- Italian -- Japanese -- Kazakh -- Korean -- Kyrgyz -- Macedonian -- Malayalam? -- Platt (Low German) -- Portuguese -- Punjabi -- Quechua -- Romanian -- Russian -- Serbian -- Slovene -- Spanish-AM -- Spanish-ES -- Swedish -- Swiss German? -- Tamil -- Turkish -- Ukrainian -- Urdu -- Uzbek
!نمایش نامه ها – برای دوستانتان اجرا کنید 47. کتک زدن بی گناه 2معلم جدید بسیار متفاوت بود. حتی جیم ازخودراضی درباره ی روش او بدون حرف مانده بود. معلم دعا کرد و سپس شوک شماره دو آمد. معلم: "اگر بخواهیم ارتباط خوبی با هم داشته باشیم به قوانین جدید مدرسه نیاز داریم. از شما می خواهم که با آنها کنار بیایید." این حرف نفس جیم را بند آورد. چنین چیزی قبلا هرگز اتفاق نیفتاده بود. دختر مدرسه ای: "از روی هم تقلب نکنید." معلم : "این خوب است. ولی قوانین زمانی ارزشمند هستند که تنبیهی برای زمانی که آنها را انجام نمی دهید، وجود داشته باشد." جیم: "سه ضربه برای کسی که تقلب می کند." آخ! در آن زمان داتش آموزان با چوب تنبیه می شدند. معلم این قانون و قوانین دیگر را بر روی تخته گچی نوشت. برای چند هفته همه چیز به خوبی پیش رفت. ولی یک روز صبح معلم در حالیکه بسیار ناراحت بود، به کلاس آمد. معلم: "کتاب هایتان را باز نکنید. خبرهای بدی دارم. یک نفر قوانین مدرسه را شکسته و ساندویچ جیم را دزدیده است. آیا شخص گناهکار می خواهد اعتراف کند؟" همه نفس هایشان را حبس کرده بودند. تام کوچک که در ردیف جلو نشسته بود گفت: تام: "من... من این کار را کردم. من... آنقدر گرسنه بودم که آن را برداشتم. خیلی متاسفم." پدر و مادر تام بسیار فقیر بودند و بیشتر اوقات غذایی نداشتند. هیچکس نمی خواست که او تنبیه شود. ولی معلم باید روی حرف خودش می ماند. معلم: "شما قوانین را ساختید: گناهکار باید تنبیه شود وگرنه هیچکس اطاعت نمی کند. تام بیا جلو. تنبیه دزدی ده ضربه است." معلم چوب را برداشت. جیم: "صبر کنید، آن سانویچ من بود من او را می بخشم." معلم: "جیم این مهربانی تو را می رساند ولی باید تنبیهی وجود داشته باشد." جیم: "پس مرا به جای او بزنید ولی به تام آسیب نرسانید." معلم: "بسیار خوب همینطور می شود. قوانین می گویند ده ضربه ولی نمی گویند به چه کسی." سپس همه ی کلاس تجربه کردند که چطور یک بی گناه کتک هایی که یک دزد باید می خورد را تحمل کرد. این آغاز دوستی تام و جیم بود. همگی با اشتیاق به حرف های معلم درباره ی عیسی گوش دادند کسی که به جای همه ی مردم دنیا تنبیه شد. معلم: "جمعه ی خوب به ما یادآوری می کند که عیسی بی گناه است و به جای ما مجازات شد. همه ی ما از قوانین خدا سرپیچی کردیم. به همین خاطر عیسی داوطلبانه مجازات شد. او زمانی که بر بالای صلیب مرد به مجازات مرگ محکوم شد. هر کس که به او ایمان داشته باشد آزاد بوده و زندگی ابدی خواهد داشت. عید پاک ضمانت می کند که عیسی از مردگان بلند شد و زنده است." افراد حاضر: راوی، معلم، یک دختر مدرسه ای، جیم،تام ynamreG FEC :thgirypoC © |