STORIES for CHILDREN by Sister Farida(www.wol-children.net) |
|
Home عربي |
Home -- Farsi -- Perform a PLAY -- 135 (The schedule 3) This page in: -- Albanian -- Arabic? -- Armenian -- Aymara -- Azeri -- Bengali -- Bulgarian -- Cebuano -- Chinese -- English -- FARSI -- French -- Fulfulde -- German -- Greek -- Guarani -- Hebrew -- Hindi -- Indonesian -- Italian -- Japanese -- Kazakh -- Korean -- Kyrgyz -- Macedonian -- Malayalam? -- Platt (Low German) -- Portuguese -- Punjabi -- Quechua -- Romanian -- Russian -- Serbian -- Slovene -- Spanish-AM -- Spanish-ES -- Swedish -- Swiss German? -- Tamil -- Turkish -- Ukrainian -- Urdu -- Uzbek
!نمایش نامه ها – برای دوستانتان اجرا کنید 531. بلیط 3(صدای ترافیک) پسر: "مدرسه ی زندگی قسمت 2: برگه ی جریمه." (آهنگ پیروزی ترومپت) پیروزی را جشن گرفته بودند. سلاح ها نه، بلکه این خداوند بود که زمانیکه شیپور زده شد، دیوارهای شهر را خراب کرد. اسراییلی ها با داشتن خداوند در طرف خودشان، به زودی بر تمام سرزمین پیروز شدند. برندگان جشن گرفتند. ولی یکنفر مخفیانه درون چادر رفت. او درست مانند یک متخلف رانندگی، خلاف علامت "دزدی ممنوع" خداوند عمل کرد. خداوند گفت: "نترسید، شهر مال شماست. ولی از دستور من پیروی کنید: هیچکس نباید چیزی از غنایم جنگی را برای خود بردارد." خداوند همیشه در باره ی دستوراتش جدی است. ولی عخان آن را جدی نگرفت. عخان: "من در زیر آن سنگ های جریکو چه می بینم؟ یک کت زیبای بابلی! طلا و نقره! من نمی توانم بگذارم آنها آنجا بمانند. اگر آنها را بردارم کسی متوجه نمی شود." هیچ راداری این کارش را نگرفت، ولی "دوربین خداوند" تمامی آن را ضبط کرد. چشمان خداوند، عخان را حتی در چادرش، زمانی که آن گنج را پنهان می کرد، دید. و سپس قرار بود تا بر شهر بعدی پیروز شوند. جاسوس ها خبرهای خوبی آوردند. جاسوس: "یوشع، "عای" یک شهر کوچک است. 0003 سرباز به راحتی می توانند آن را فتح کنند." ولی آنها شکست خورده و برگشتند. و 63 نفرشان نیز کشته شدند. یوشع گریه کرد و به خداوند گفت: یوشع: "خداوندا، برای چه این اتفاق افتاد؟ چرا به ما کمک نکردی؟" خداوند پاسخ داد: خداوند: "شما اشتباه کردید. یکنفر دزدی کرد. آن را درست کنید و آنگاه به شما کمک خواهم کرد." سپس همه چیز آشکار شد. عخان به دزدی اعتراف کرد. یک نفر گناه کرد و بقیه هم باید زجر می کشیدند. این اتفاق زمانی که شخصی از چراغ قرمز رد می شود و کسی را می کشد نیز می افتد. متخلفان رانندگی باید جریمه شان را بپردازند. ولی ما نمی توانیم جریمه ی خود را با پول به خداوند بپردازیم. خداوند عادل مجازات مرگ را برای کسانی که از دستوراتش پیروی نمی کنند گذاشته اشت. عخان در دشت عخور سنگسار و کشته شد. حالا خوب گوش کنید! خداوند عادل خدای محبت هم هست. مجازاتی که تو و من گرفتیم توسط عیسی و زمانیکه بر روی صلیب مرد، پرداخت شد. اگر شما در عیسی ایمان دارید، کسی که برای شما مرد و دوباره زنده شد، آنگاه خداوند برگه ی جریمه تان را پاره می کند. افراد حاضر: راوی، پسر، صدای خداوند، عخان، جاسوس، یوشع ynamreG FEC :thgirypoC © |