Home
Links
Contact
About us
Impressum
Site Map


YouTube Links
App Download


WATERS OF LIFE
WoL AUDIO


عربي
Aymara
Azərbaycanca
Bahasa Indones.
বাংলা
Български
Cebuano
Deutsch
Ελληνικά
English
Español-AM
Español-ES
فارسی
Français
Fulfulde
Gjuha shqipe
Guarani
հայերեն
한국어
עברית
हिन्दी
Italiano
Қазақша
Кыргызча
Македонски
മലയാളം
日本語
O‘zbek
Plattdüütsch
Português
پن٘جابی
Quechua
Română
Русский
Schwyzerdütsch
Srpski/Српски
Slovenščina
Svenska
தமிழ்
Türkçe
Українська
اردو
中文

Home -- Farsi -- Perform a PLAY -- 064 (On the run)

Previous Piece -- Next Piece

!نمایش نامه ها – برای دوستانتان اجرا کنید
نمایش نامه ها جهت اجرای کودکان

46. در فرار


خیلی خوب است که به این برنامه گوش می کنید! آیا کریسمس خوبی داشتید؟

افراد بسیار زیادی در سراسر دنیا کریسمس را جشن می گیرند و خوشحال هستند که عیسی، پادشاه ابدی متولد شده است.

اما حدود 0002 سال قبل، یک نفر خوشحال نبود. هیرودیس پادشاه. او می ترسید که تخت پادشاهیش را از دست بدهد. و به همین خاطر می خواست عیسی کوچک را درست زمانیکه محل تولدش را از آن مردان دانا شنید، بکشد.

ولی آن مردان دانا دیگر به اورشلیم برنگشتند. به این خاطر که خداوند در خواب به ایشان گفته بود که کار دیگری انجام دهند.

خداوند فرمود: "پیش هیرودیس پادشاه بر نگردید و از راه دیگری به کشور خود بازگردید."

و آنها هم همان کار را کردند. هر که عیسی را خوب بشناسد با خوشحالی از او پیروی می کند. آنها از راه دیگری به خانه خود برگشتند. با این وجود، خطر هنوز در کمین بود. به همین خاطر خداوند در خواب به یوسف گفت که چه کاری انجام دهد.

خداوند فرمود: "بلند شو! فرزند و همسر خود را بردار و به سمت مصر برو. همانجا بمان تا زمانی که به تو بگویم که برگردی. هیرودیس پادشاه هر کاری را برای کشتن کودک خواهد کرد."

یوسف خدا را دوست داشت و فورا از او اطاعت کرد.

آیا وقتی خدا به شما می گوید کاری انجام دهید، اطاعت می کنید؟

در نیمه های شب یوسف برخاست و با مریم و عیسی کوچک به مصر گریخت. و درست به موقع، زیرا هیرودیس حالا متوجه شده بود که مجوسیان نزد او بازنگشته اند. او در عصبانیت دستور وحشتناکی داد.

هیرودیس: "همه پسر بچه های کوچکتر از دو سال را بکشید. این دستور باید بلافاصله در بیت لحم و همچنین در کل منطقه اطراف اجرا شود".

آیا هیرودیس دیوانه بود؟ او با این فرمان باعث غم و اندوه فراوان شد.

اما او نتوانست عیسی کوچک را پیدا کند. او نمی توانست به او آسیبی برساند.

وقتی عیسی حدودا 3 ساله بود، هیرودیس ظالم مرد. یک فرشته این خبر را به یوسف داد.

خداوند فرمود: "بلند شو! فرزند و مادر او را بردار و به اسرائیل برگرد. آن شخصی که می خواست این کودک را.
بکشد اکنون مرده است".

نیازی نبود خداوند دوبار به یوسف بگوید. یوسف به حرف خداوند اعتماد داشت و اطاعت کرد. او به همراه مریم و عیسی کوچک به خانه شان برگشت.

و در اسراییل، در شهر کوچکی ناصره، خداوند عیسی بزرگ شد، همانطور که خداوند پیشگویی کرده بود.


افراد حاضر: راوی، صدای خداوند، هیرودیس

ynamreG FEC :thgirypoC ©

www.WoL-Children.net

Page last modified on August 05, 2024, at 12:32 PM | powered by PmWiki (pmwiki-2.3.3)