STORIES for CHILDREN by Sister Farida(www.wol-children.net) |
|
Home عربي |
Home -- Farsi -- Perform a PLAY -- 039 (Stoning and crowning) This page in: -- Albanian -- Arabic? -- Armenian -- Aymara -- Azeri -- Bengali -- Bulgarian -- Cebuano -- Chinese -- English -- FARSI -- French -- Fulfulde -- German -- Greek -- Guarani -- Hebrew -- Hindi -- Indonesian -- Italian -- Japanese -- Kazakh -- Korean -- Kyrgyz -- Macedonian -- Malayalam? -- Platt (Low German) -- Portuguese -- Punjabi -- Quechua -- Romanian -- Russian -- Serbian -- Slovene -- Spanish-AM -- Spanish-ES -- Swedish -- Swiss German? -- Tamil -- Turkish -- Ukrainian -- Urdu -- Uzbek
!نمایش نامه ها – برای دوستانتان اجرا کنید 93. سنگسار کردن و تاج گذاریبچه های کلاس پنجم بسیار خوب تمرین کرده و منتظر شروع مسابقات ملی بودند. همه تمام تلاش خودشان را کرده بودند. و در مراسم پایانی، آنهایی که جایزه گرفته بودند بسیار خوشحال بودند. استفان مانند یک قهرمان دویده بود. تصور کنید که اگر او بخوبی شروع کرده بود، با تمام سرعت دویده بود و از همه جلو زده بود و درست قبل از آنکه به خط پایان برسد سر خط می نشست و تسلیم می شد. غیر قابل تصور است. هر کسی که به خوبی آغاز می کند و خوب می دود می بایست سرعت خود را حفظ کند. این مساله در مورد کسانی که با عیسی زندگی می کنند نیز به کار می رود. در ایمان، مهم است که زندکی را با عیسی شروع کنیم، ولی از آن پس بستگی دارد که چطور می دویم و پافشاری می کنیم. عیسی به ما کمک می کند و من می بینم که چطور برای استفان اینکار را انجام داد. افراد زیادی بودند که میخواستند جلوی ایمان او را بگیرند. ما در انجیل می خوانبم که این افراد آمدند و بحث کردند. ولی استفان در آن شرکت نکرد. و این مساله بقیه را بسیار عصبانی کرد. آنها دروغ های بدی در باره استفان به همه گفتند، کسی که به خدا ایمان داشت و همیشه به افراد فقیر کمک می کرد. استفان حتی مجبور شد به دادگاه برود. دادستان: "استفان به خداوند توهین کرده و چیزهایی بر خلاف قانون گفته است." قاضی: "آیا این اتهامات درست هستند؟" همه به استفان خیره شدند. صورتش مانند فرشته ها می درخشید. به جای دفاع از خود، درباره ی عیسی حرف زد. استفان: "پسر خدا به زمین آمد. شما او را بر روی صلیب مصلوب کردید. ولی خداوند او را از مردگان زنده کرد." حتی در دادگاه هم او به خداوند عیسی وفادار بود. سپس به آسمان نگاه کرد و گفت: استفان: "من می بینم که درهای آسمان باز شده اند و عیسی در سمت راست خداوند ایستاده است." با این سخنان، مردم عصبانی به سمت او حمله کردند. او را کتک زدند و به بیرون شهر انداخته و با سنگ زدند. استفان پافشاری کرد و به عیسی وفادار ماند.آنها او را با سنگ کشتند. قبل از مرگ، او دعا کرد: استفان: "خداوند عیسی، من در بهشت به پیش تو می آیم، گناهان اینها را ببخش." راه سیدن به هدف سخت بود. ولی استفان وفادار ماند. و به همین دلیل، عیسی تاج افتخار را به او داد. اعتماد به عیسی و وفاداری به او همیشه ارزشش را دارد، به این دلیل که مشکلات، نفرت و تحقیر همیشگی نیستند و بهترین چیزها در راهند. افراد حاضر: راوی، دادستان، قاضی، استفان ynamreG FEC :thgirypoC © |