51. انجیل پخته

زن: "دارند می آیند! آنها دارند می آیند!"

زن در حال پختن نان بود که از پنجره ضد مسیحیان را دید که به سمت خانه اش می آیند. آنها همه جا را می گردند، انجیل ها و کتاب های سرودها را پیدا می کنند و می سوزانند.

مردان: "در را باز کنید! فورا در را باز کنید!" (صدای کوبیده شدن در)

او الان چه کاری می توانست انجام دهد؟ پس به سرعت یک انجیل برداشت، عزیزترین کتابش را در خمیر نان پیچید و آنرا در فر انداخت. سپس با ترس و لرز در را باز کرد و دید که آنها قفسه ها، کشو ها وهمه ی وسایلش را گشته اند.

چه افتضاحی! ولی آنها چیزی پیدا نکردند. با صدای بلند به او دشنام دادند و در را محکم کوبیدند و رفتند (صدای بسته شدن در).

وقتی همه جا ساکت شد، زن نان پخته شده را از داخل فر درآورده و انجیلش را سالم از نان بیرون آورد.

داشتن انجیل در کشور او ممنوع بود. ولی او از خداوند بیشتر از بنده اش اطاعت می کرد و به طور مخفیانه کلام خدا را می خواند. این کار به او قدرت و انگیزه می داد.

(موزیک متن پخش شود)

دستور های خداوند درست هستند، و دل های شما را خوشحال می کنند.

فرمان های خداوند نورانی هستند، و به چشم های شما نور می دهند.

احترام به خداوند پاک است و تا ابد می ماند.

دستورهای خداوند محکم و درست هستند.

آنها با ارزشتر از طلای خالص هستند.

آنها شیرین تر ازعسل هستند.

آنها بندهٔ تو را هشیار می‌سازند و پیروی از آنها پاداش بسیار دارد. (مزامیر 91)

آیا شما در خانه ی خود انجیل دارید؟ نگذارید در قفسه کتاب هایتان خاک بخورد. آن را بخوانید و از چیزهایی که خداوند در آن به شما می گوید خوشحال شوید.

و اگر انجیل ندارید و می خواهید که داشته باشید، به من بگویید.

شاید انجیل تبدیل به عزیزترین کتابتان شود.

افراد حاضر: راوی، زن، مرد

ynamreG FEC :thgirypoC ©